پاسخ قرآن به بعضي شبهات قرآني(2)
طبق آيه 2 سوره نور که مي فرمايد: «الزانيه و الذاني فاجلدوا کل واحد منهما مئه جلده و لا تاخذکم بهما رافه في دين الله... » مجازات افراد زناکار حد ضربه شلاق مي باشد و عندالاقتضا، به ويژه اگر زانيه شوهردار باشد به تجويز آياتي آيه 15 و 16 سوره
نويسنده: محمود جاويدان
3- جرائمي که مجازات دنيائي آنها در قرآن مشخص شده است:
2- محاربه با خدا و رسول و افساد في الارض و قتل عمد
3- قذف يا رمي بهتان زنا
4- سرقت
5- ايراد صدمه عمدي به بدن ديگران
6- قتل غير عمد
7- شکستن عهد و سوگند
8- ظهار
9- نشوز و زوجه
10- شکار حيوانات صحرائي در حال احرام
11- شرک ورزي به خدا در داخل مسجد
3/1- کيفر قرآني زنا و لواط:
طبق آيه 2 سوره نور که مي فرمايد: «الزانيه و الذاني فاجلدوا کل واحد منهما مئه جلده و لا تاخذکم بهما رافه في دين الله... » مجازات افراد زناکار حد ضربه شلاق مي باشد و عندالاقتضا، به ويژه اگر زانيه شوهردار باشد به تجويز آياتي آيه 15 و 16 سوره نساء: «الزانيه والزاني فاجلدوا کل واحد منهما مئه جلده و لا تاخذکم بهما رافه في دين الله(15) و اللذان ياتيانها منکم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعر ضوا عنهما ان الله کان توابا رحيما(16). اضافه بر محکوميت به تحمل شلاق مي توان هر يک از زانيه و زاني را مدتي در محل مناسبي زندان نمود تا هم شاکي تسکين يابد و هم فرد مجرم با فراگيري مفاهيم قرآن تربيت و اصلاح شود، و مرتکبين لواط و بعضي ديگر از برقرارکنندگان روابط نامشروع نيز طبق آيات 15 و 16 فوق الذکر مي يابد مورد اذيت يا مجازات هايي از قبيل حبس، شلاق و تبعيد قرار گيرند تا توبه نموده و اصلاح گردند. و در تکميل کيفرهاي مذکور به دلالت آياتي مانند آيه 19 سوره نساء که استرداد بعضي از آنچه به زوجه داده شده را ممنوع فرموده مگر هنگامي که مشاراليها مرتکب عملي ناشايست شود: «... و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتيتموهن الا ان ياتين بفاحشه مبينه... » همسر شخصي که مرتکب زنا يا لواط گرديده است مي تواند خسارتي عادلانه از زوجه يا زوج خطاکار خويش دريافت نمايد و اگر خواهان طالان نيز باشد در صورتي که شخصا به زنا يا لواط آلودگي نداشته و پاک باشد باستناد به آيات 3 و 26 سوره نور که زنا کار و ناپاک را فاقد شايستگي جهت همسري شخص پاک معرفي مي نمايد مي تواند براي جدائي از همسر ناپاکش از تسهيلاتي ويژه استفاده و او را از زندگي خود خارج نمايد:
«الزاني لا ينکح الا او مشرکه و الزانيه لا ينکحها الا ازن او مشرک و حرم ذلک علي المومنين» مرد زنا کار جز با زن زناکار يا مشرکه نکاح نکند و زن زناکار را جز مرد زناکار يا مشرک به نکاح خود در نياورد و اين کار بر مومنين حرام است (3)
«الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات و الطيبات للطيبين و الطيبون للطيبات... » زنان پليد براي مردان پليدند و مردان پليد براي زنان پليد و زنان پاک براي مردان پاک براي زنان پاک... (26)و...
تبصره- به موجب آيه 25 سوره نساء که مي فرمايد: «... فاذا احصن فان اتين بفاحشه فعليهن نصف ما علي المحصنات من العذاب...» کيفر کنيزان شوهرداري که مرتکب زنا و ديگر روابط نامشروع مي شوند نصف کيفر زنان آزاد شوهر داري مي باشد که مرتکب آن جرائم مي گردند.
تذکر: به بيان ماده 82 قانون مجازات مصوب دهه 1370: «حد زنا در موارد زير قتل است و فرقي بين جوان و غير جوان و محصن(داراي همسر) و غير محصن نيست: الف- زنا با محارم نسبي ب- زنا با زن پدر که موجب قتل ازني است.
ج- زناي غير مسلمان با زن مسلمان که موجب قتل ازني است.
د- زناي به عنف اکراه که موجب قتل ازني اکراه کننده است». و به بيان ماده 83: «حد زنا در موارد زير رجم است: الف- زناي مرد محصن... ب- زناي زن محصنه با مرد بالغ... » و به بيان ماده 88: «حد زناي زن يا مردي که واجد شرايط احصان نباشد صد تزايانه است. » و به بيان ماده 90: «هرگاه زن يا مردي (که مجرد است و يا در وضعيت تجرد قرار دارد) چند بار زنا کند و بعد از هر بار حد (تزايانه) بر او جاري شود و در مرتبه چهارم کشته مي شود».
و بموجب ماده 108: «لواط وطي انسان مذکور است چه بصورت دخول باشد يا تفخيذ» و طبق ماده 109: فاعل و مفعول لواط هر دو محکوم به حد خواهند شد»و بموجب ماده 110: «حد لواط در صورت دخول قتل است... » و بموجب ماده 111: «لواط در صورتي موجب قتل مي شود که فاعل و مفعول بالغ و عاقل و مختار باشند» و بموجب ماده 112: « هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغي لواط کند فاعل کشته مي شود و مفعول اگر مکره نباشد تا 74 ضربه شلاق تعزير مي شود» و طبق ماده 113: «هر گاه نابالغي ديگر را وطي کند تا 74 ضربه شلاق تعزير مي شود مگر آنکه يکي از آنها اکراه شده باشد» و بموجب ماده 121 و تبصره ذيل آن: «حد تفخيذ و نظاير آن بين دو مرد بدون دخول براي هر يک صد تزايانه است. در صورتي که فاعل غير مسلمان و مفعول مسلمان باشد حد فاعل قتل است. » و بموجب ماده 122 قانون فوق الذکر: «اگر تفخيذ و نظاير آن سه بار تکرار و بعد هر بار حد جاري شود و در ماده چهارم حد آن قتل است. »
3/2- اعدام مجازاتي است براي محاربه با خدا و رسول و افساد في الارض و قتل عمد:
3/2/3- بزه محاربه و افساد في الارض در قانون مجازات:
در ماده 183: «هر کس که براي اينجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد الارض مي باشد... » و در ماده 186 «هرگروه يا جمعيت متشکل که در برابر حکومت اسلامي قيام مسلحانه کند مادام که مرکزيت آن باقي است تمام اعضاء و هواداران آن که موضع آن گروه يا جمعيت يا سازمان را مي دانند و به نحوي در پيشبرد اهداف آن فعاليت و تلاش موثر دارند محاربند، اگر چه در شاخه نظامي شرکت نداشته باشند.. . » و در ماده 187 «هر فرد يا گروه که طرح براندزاي حکومت اسلامي را بريزد و براي اين منظور اسلحه و مواد منفجره تهيه کند و نيز کساني که با آگاهي و اختيار امکانات مالي و موثر و يا وسايل و اسباب کار و سلاح در اختيار آن ها بگذارند محارب و مفسد في الارض مي باشند. » و در ماده 188 «هر کس در طرح براندازي حکومت اسلامي خود را نامزد يکي از پست هاي حساس حکومت کودتا نمايد و امزدي او در تحقق کودتا به نحوي موثر باشد، محارب و مفسد في الارض است. »
3/2/2- مصاديقي قرآني از بره محاربه و افساد في الارض (توام با بيان بعضي اهداف حجاب)
الف- با توجه به آياتي مانند آيه هاي 57 و 62 سوره احزاب، اگر کسي بي اعتناء به بعضي آموزش هاي قرآن کريم، با تکرار کارهاي مجرمانه اي از قبيل اينجاد مزاحمت براي بانوان با تقوا و نشر اکاذيبي که موجب بدنام شدن افراد خوب است سبب ناامني يا فساد محيط و يا موجب آزار برخي مومنين به قرآن باشد و اقدامات پيش گيرانه و مجازات هاي تاديبي و بازدارنده نيز در مورد او موثر واقع نشود و به تکرار رفتار ظالمانه ادامه داده، زيان او براي جامعه قرآني و بندگان صالح خدا با زيان مرتکب محاربه وافساد في الارض برابري کند، چنين فرد مفسدي را دادگاه مي تواند از محاربه کنندگان يا در حکم محاربه کننده با خدا و رسول به حساب آورد و براي سالم سزاي محيط زندگي به مجازات اعدام محکوم نمايد: «ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره واعد لهم عذابا مهينا(57)و الذين يوذون المومنين و المومنات بغير ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتانا واثما مبينا (58) يا ايها النبي قل لازواجک و بناتک و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهين ذلک ادني ان يعرفن فلا يوذين و کان الله غفورا رحيما(59) لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغرينک بهم ثم لا يجاورونک فيها الا قليلا(60) ملعونين اينما ثقفوا اخذوا وقتلوا تقتيلا(61) سنه الله في الذين خلوا من قبل ولن تجد لسنه الله تبديلا(62)- همانا کساني که خدا و پيامبرش را مي رنجانند خداوند آن ها را در دنياي و آخرت از رحمت خود دور مي سازد و براي آنان عذابي خوار کننده آماده کرده است(57) و کساني که مردان و زنان با ايمان را(به ناحق و) به خاطر کار بدي که نکرده اند آزار مي دهند بهتان و گناه آشکاري را حمل مي کنند(58) اي پيامبر به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که از جلباب هاي خود(با لباس هايي رويي که سر را پوشيده و نقاط هوس انگيز و برجستگي هاي تحريک کننده بدن را پنهان مي دارند)بر خويشتن بپوشانند اين نزديک تر است به اين که (به داشتن ايمان و پرهيزگاري) شناخته شدند(با پوشش و رفتار مناسب از تحريک شهوت و از برانگيخته شدن طمع مردم نسبت به خود جلوگيري کنند) تا مورد اذيت (دو رويان و بيمار دلان) واقع نشوند، و (از آنجا که) خداوند آمرزنده و مهربان است(علاوه بر استفاده از امنيت مصونيتي که پوشش مورد نظر اينجاد مي کند با رعايت تقواي خداوند هر چه بيشتر از بخشايش و رحمت او برخوردار شوند)(59) اگر منافقين و بيمار دلان و مرجفون در مدينه(اعمال ظالمانه اي که سبب رجفه يا تشنج و نگراني در بين مردم است) باز نايستند تو را بر آن ها ميگماريم تا جز اندکي نزديکت در شهر باقي نمانند(60) لعنت شدگان(که نفرت عمومي عليه ايشان است) هر کجا يافت شوند دستگير (محاکمه) و کشته شوند، کشته شدني عادلانه (61) اين سنت خداوند است در آنان که از پيش گذشتند و هرگز در سنت خدا دگرگوني نخواهي يافت(62) سوره احزاب)».
ب- با توجه با آياتي نظير آيه هاي 88 تا 91 سوره نساء هر منافقي که به سبب دشمني و مخالفت با قرآن مجيد بامسلمانان جنگ نمايد، هم چنين هر شخص فتنه جوئي که انسان ها را بدون مجوز قرآن مورد تعرض و تعدي قرار داده موجب سلب آزادي و امنيت آنان باشد، مي توان به اتهام محاربه با خدا و رسول و اينجاد فساد در زمين محاکمه و به مجازات اعدام محکوم نمود: «فما لکم في المنافقين فئتين والله ارکسهم بما کسبوا اتريدون ان تهدوا من اضل الله و من يضلل الله فلن تجد له سبيلان (88)«ودوا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء فلا تتخذوا منهم اولياء حتي يها جروا في سبيل الله فان تولوا فخذوهم و اقتلوهم حيث وجدتموهم و لا تتخذوا منهم و لا نصير آن(89) «الا الذين يصلون الي قوم بينکم و بينهم ميثاق او جآووکم حصرت صدورهم ان يقاتلونکم او يقاتلوا قومهم و لو شاء الله لسلطهم عليکم فلقاتلوکم فان اعتزلوکم فلم يقاتلوکم و القوا اليکم السلم فما جعل الله لکم عليهم سبيلان (90) چرا در مورد منافقان دو گروه شده ايد و حال آنکه که خدا آنان را به سبب کردارشان مردود ساخته است، آيا مي خواهيد کسي را که خدا(به طور ضابطه مند) خدا گمراه نمايد هرگز راهي براي(هدايت) او نخواهي يافت(88) دوست دارند همچنان که خود به راه خدا هجرت نمايند پس اگر(در جهت کمک به نيروهاي کفار و مشرکين حربي، به اسلام) پشت کردند(اعلام بر آن که بايد) از آن ها يار و ياور اختيار نکنيد، مي بايد هر کجا آنان را يافتيد دستگير(محاکمه) و به قتل برسانيد (89) به جز آنان که به قومي مي پيوندند که ميان شما و آن قوم پيمان وجود دارد، يا در حالي که از جنگيدن با قوم خود دلتنک شده باشند نزد شما بيايند، و اگر خدا مي خواست آنان را بر شما تسلط مي داد تا با شما جنگ کنند، پس اگر از تعرض به شما خودداري کردند و با شما نجنگيدند در اين حالت خدا راهي براي تعرض به شما قرار نداده است. (90) «ستجدون آخرين يريدون ان يامنوکم و يا منوا قومهم کل ما ردوا الي الفتنه ارکسوا فيها فان لم يعتزلوکم ويلقوا اليکم السلم و يکفوا ايديهم فخذوهم و اقتلوهم حيث ثقفتموهم» به زودي گروهي ديگر را خواهيد يافت که مي خواهند از شما و از قوم خود در امان باشند ولي هرگاه به فتنه اي خوانده شوند در آن سرنگون مي شوند(و سعي خود را براي اينجاد فساد به کار مي برند) پس اگر از اينجاد فتنه و فساد عليه شما خودداري نکردند و به شما پيشنهاد صلح و سازش ندادند و از تجاوزات ظالمانه باز نايستادند، ايشان را هر کجا يافتند دستگير (محاکمه) و به قتل برسانيد... (91،نساء)
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 14و15
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}